فریب خورده
پسری ...................تنها
مرا چه به تنهایی و سکوت ؟
نقاشی می کشم
دنیای وارونه ام را ،
از اینجا تا بی انتهایی تو
رنگ در طرح
بوسه ای بر باد
درختی در آغوش خاک
آسمانی بی ماه
طبیعتی برهنه
و من
چشمانم حکایت ها دارد ...
مرا چه به تنهایی و سکوت ؟
زندگی باید
مثل قایقی خسته تو دریا
مثل دیدن تو توی رویا
مثل تیک تیک خسته ی ساعت
مثل قصه ی تلخ صداقت
مثل شب مثل گل توی گلدون
مثل تصویر ماه توی بارون
مثل گریه تلخ دیونه
دیگه چیزی ازم نمی مونه
مثل لحظه بارون پاییز
مثل چشمای خستهی لبریز
مثل اشکای ریخته رو گونه
دیگه چیزی ازم نمی مونه
مثل بارون ابر بهار
مثل لحظهی خواب ستاره
تو رو دوست دارم
چشمانم را با گرمی نفسم بر سر راهت میدوزم تا نگرانت بمانند و اشکانم را به پات میریزم تا مزگانم نرم شده پایت را نیاز دارند هنگامی که قدم بر چشمانم می گذاری
Power By:
LoxBlog.Com |